هالیوود زیر ذرهبین - نگاهی به فیلم «نافرمانی»
وقتی پزهـای فمنیستی ته میکشـد! - بخش دوم و پایانی
فاطمه قاسمآبادی
در تولیدات مربوط به یهودیان ارتدوکس، نقطه اشتراک و مهمترین مسئله، زاد و ولد آنها است.
اگر بخواهیم واضحتر بگوییم، در خود اسرائیل هم یهودیان ارتدوکس، با وجود تحجر زیادشان، برای یهودیان اشکنازی، تنها به خاطر افزایش نسل و تعداد بالای فرزندآوریشان، اهمیت دارند.
به خاطر همین هم در آثاری که در مورد آنها تولید میشود، فرقی نمیکند که یک زن بخواهد از آن جامعه بیرون بیاید یا مثل شخصیت استی، بخواهد رفتارهای منحرفانه خود را ادامه بدهد، در یک کلام، زن یهودی باید از مرد یهودی بچهدار شود.
این جمله، ختم تمام تبلیغات و مانورهای فمنیستی در چنین ساختههایی است. چند سال قبل، بی.بی.سی با زنی که خود را یهودی ارتدوکس معرفی کرده و نام مستعارش «چایا» بود، مصاحبه میکند و زن عنوان میکند که از نوجوانی خودش را همجنسگرا حس میکرده ولی به خواست خانوادهاش ازدواج میکند و چندین فرزند به دنیا میآورد و حالا هم به خاطر از دست ندادن خانواده و فرزندانش، به ازدواجش ادامه میدهد، چون نمیخواهد وضعیت برایش سخت شود ولی باور دارد که یک همجنسگراست!
در فیلم نافرمانی هم استی با وجود انحرافی که دارد، از همسرش هم باردار میشود و باید فرزندش را به دنیا بیاورد....
اینکه در حال حاضر صهیونیستها تبلیغات زیادی را برای رواج دادن همجنسگرایی و دیگر انحرافات جنسی، در دنیا میکنند، باید مورد توجه قرار داد ولی چرایی دست گذاشتن روی زنان ارتدوکس و اصرار روی فاسد نشان دادن آنها، قابل توجه است.
مخصوصاً که در نشان دادن عدم رضایت زنان این فرقه، چنین زنانی اول از همه باید چند بچه به دنیا بیاورند و وظیفهشان از نگاه یهودیان را انجام بدهند و بعد تازه اجازه تبلیغ آنچه را که صهیونیستها خواهانش رواجش هستند، پیدا میکنند!
این نگاه سرتاسر سوءاستفادهگر، که در آن زنان همیشه بازیچه هستند و حتی بیبند و باریشان هم باید طبق اهدافی باشد که قبلاً طراحی شده، تنفرآور و غیر قابل تحمل است.
انحراف فطری یا برنامهریزی شده؟
در تمام ادیان الهی، مسئلهای مانند همجنسگرایی، توبیخ شده است و از آن به عنوان گناه کبیره یاد میشود. در یهودیت و طبق آیات تورات، در سِفر لاویان، این انحراف که عملی شنیع دانسته شده و بر اساس هلاخا و احکام دینی یهود، مجازات اعدام را به دنبال دارد.
واقعیت این است که حتی در خود کشورهای غربی هم تا دهه 90 میلادی، چنین مسائلی به هیچ وجه توسط مردم عام قابل پذیرش نبوده است و مخصوصاً در کشوری مثل آمریکا، به شدت مردم با آن برخورد میکردند.
در حال حاضر اما حدود سه دهه است که به صورت متمرکز این انحراف در غرب تبلیغ میشود و از طریق رسانهها به نوعی مردم را به امتحانش تشویق میکنند...
جالب است که رسانههای غربی هم در توجیه این میزان رشد انحرافاتی از این دست، از نوع خلقت و ذات این افراد مایه میگذارند، نه تبلیغات فراوان که گوش و چشم مردم را پر کرده است!
درست است که گرایشهای جنسی و انحرافات، معمولاً ریشه در دلایل مختلفی دارد ولی این میزان از تبلیغات به نفع این ماجرا، دیگر نمیتواند طبیعی باشد و پاسخی به نیاز واقعی!
چنین حجمی از تأکید و تبلیغ بر مسائل اینچنینی، قطعاً با برنامه قبلی و هزینههای گزاف همراه بوده است.
اگر بخواهیم ملموستر صحبت کنیم، در چند سال اخیر در کشور خودمان هم عدهای از سلبریتیها در صفحات مجازی خود سعی در تبلیغ و حمایت از همجنسگرایی داشتهاند و چندی پیش هم در یک برنامه مجازی گفتوگو محور، شاهد بودیم که علناً از همجنسگرایی
حمایت شد.
اینکه سلبریتیها در یک جامعه، چه چیز را تبلیغ میکنند را نباید خیلی مد نظر قرار داد چرا که سلبریتیها بازیچههایی هستند که از راه تبلیغات و خودنمایی، ارتزاق میکنند و شاید درک بالاتری نسبت به کاری که میکنند ندارند، ولی این مطلب که آنها از کجا خط گرفتهاند که به خودشان اجازه بیان چنین مسائلی را دادهاند، مسئله دیگری است که نمیشود از آن بهراحتی گذشت.